عنوان مقاله: مروری بر تحولات نظام بودجه ریزی(2)
مولف/مترجم: سازمان مدیریت و برنامهریزی
موضوع: بودجه ریزی
سال انتشار(میلادی): 2005
وضعیت: تمام متن
منبع: سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، دفتر برنامهریزی و مدیریت اقتصاد کلان
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
ج-4- عوامل نظارتی
بررسی تجربیات گذشته نشان میدهد که نظام نظارتی سنتی بودجه قادر به پاسخگویی به نیازها و وظایف جدید نظام بودجهبندی نیست، و لازم است اصلاحات لازم در مورد آن انجام گیرد. نظام نظارتی بودجه مجموعهای است که هر یک از اجزاء آن روش خاص خود با تجربیات متفاوت را دارد. نظارت بر بودجه بر پایه اصولی انجام شود که برخی از آنها از بخش خصوصی اقتباس شده است. برای انکه این اصول کارآیی لازم را داشته باشد، لازم است به چهار زمینه اساسی توجه کافی مبذول شود: (1) فرهنگ نظارت در مقابل فرهنگ مدیریت، (2) ایجاد دولتهای سایه، (3) ارتباط عرضه کننده و استفاده کننده (خریدار)، و (4) نظارت و ارائه خدمات شخص ثالث.
ج-4-1- فرهنگ نظارت و فرهنگ مدیریت
اصول نظارتی که تا به حال به آن عمل میشده است، بر پایه عدم اعتماد شکل گرفته است و تجربیات کشورهای مختلف در این زمینه نشان میدهد که هدفهای مورد نظر محقق نشده است. روشهای جدید نظارت بر پایه اعتماد و انعطاف مدیریت همراه با پاسخگویی بیشتر دستگاههای اجرایی و کارکنان دولت استوار است. منتقدین این روش نسبت به قابل اعتماد بودن کارکنان دولت تردید دارند و ترس خود را از سوء استفادههای احتمالی از مدیریت ابراز میدارند. به اعتقاد آنها کارکنان دولتی ممکن است توجه کافی به قوانین نداشته باشند و با توجه به ضعف نظارت قانونی به تدریج به تکنوکراتهای قدرتمند تبدیل شوند.
ج-4-2- ایجاد دولتهای سایه (ارتقاء سطح مدیریت در دستگاههای اجرایی)
فلسفه جدید مدیریت با دادن استقلال بیشتر به مدیران، در پی ایجاد دستگاههای اجرایی است که ضمن متکی بودن به خود، قادر به انجام فعالیتهای مشخص در قالب منابع موجود باشند. این فلسفه بر مبنای این عقیده است که دولت بزرگتر و وظایف آن متنوعتر از آن است که به صورت یک واحد مدیریت شود. اگر چه فلسفه فوق دارای مزایای زیادی است، لیکن در کاربرد آن مسائلی مطرح میگردد که باید پاسخ آن مشخص شود.
اولاً اگر قرار باشد دستگاههای اجرایی از نظریابی خودکفا باشند، مناسبتر این است که ارتباط آنها با دولت مرکزی قطع شود. از طرف دیگر اگر بخشی از فعالیتهای آن متکی به دریافتهای انتقالی از دولت باشد، لازم است اهداف مربوط به فعالیتهای مربوط به این بخش از فعالیتهای دیگر تفکیک شود.
ثانیاً بسیاری از کشورها حتی قبل از مطرح شدن فلسفه مدیریت جدید، اقدام به ایجاد دستگاههای اجرایی مستقل کردهاند، که بخش عمده فعالیتهای آن از طریق دولت تامین مالی میشود. بعضی از دستگاههای اجرایی نیز اقدام به استقراض داخلی و خارجی با تضمین دولت کردهاند. همچنین برخی از دستگاههای اجرایی در حال رقابت با یکدیگر هستند و عدم هماهنگی زیادی بین خود این دستگاهها و همچنین بین دولت و آنها وجود دارد.
ثالثاً، تجربه بعضی از کشورها نشان میدهد که پاسخگویی دستگاههای اجرایی مستقل به دستگاه قانونگذاری در سطح ضعیفی قرار داشته است. این مشکل موجب تضعیف توان پاسخگویی نظام بودجهبندی میشود.
ج-4-3- ارتباط بین عرضه کننده و خریدار (استفاده کننده)
یکی از اجزاء مهم روشهای جدید مدیریت بودجه برقراری ارتباط بین عرضه کننده و استفاده کننده است. در درون بخشی دولتی طرفین این معامله دستگاه اجرایی اصلی و دستگاههای وابسته، یا دستگاههای وابسته و واحدهای اجرایی و یا واحدهای اجرایی و پیمانکار است. در خارج از بخش دولتی معامله در واقع بین دولت به عنوان عرضه کننده و دستگاه قانونگذاری به عنوان خریدار یا استفاده کننده صورت میگیرد. در هر مورد محصول باید در مقابل تامین وجوه لازم عرضه گردد. معامله نیز در قالب موافقتنامهای در مورد عملکرد است که روابط طرفین را مشخص میکند. در نظام مدیریتی جدید بودجه نقش اساسی را ایفا میکند. هدف روش موافقتنامه در واقع ایجاد هماهنگی بین اهداف به عنوان مالک (و نماینده رجحان جامعه) و اهداف دستگاههای اجرایی مسئول ارائه خدمات است. کاربرد روش فوق در دولت مستلزم منظور شدن تمامی خصوصیات دولت است.
ج-4-4- نظارت و ارائه خدمات
یکی دیگر از وجوه روشهای جدید مدیریت بودجه، مربوط به خدماتی است که تامین مالی آن با دولت است ولی توسط اشخاص ثالث ارائه میگردد. این شخص ثالث میتواند دستگاههای اجرایی محلی، بانکها، بیمارستانها، کارخانجات و سازمانهای غیردولتی، باشد
معاملات شخص ثالث در سالهای اخیر در حال رشد بوده و تجربه نشان میدهد که این رشد در آینده نیز ادامه خواهد یافت. فایده اصلی این روش فرصت استثنایی انجام معامله در بازار و عرضه خدمات از طریق فرآیندی رقابتی است. دراین فرآیند مالکیت دولت حفظ میشود، ضمن اینکه نتایج مثبت حاصل از انجام معامله در بازار حاصل میگردد. اجرای این روش نیازهای مدیریتی خاص خود را دارد. با افزایش اینگونه مبادلات، نیاز به نظام نظارتی و کنترل و هماهنگ کننده بیشتر میشود. خطر تبانی بین طرفین مبادله نیز وجود دارد که این امر ضرورت وجود نظام نظارتی کارآمد را بیشتر میکند.
ج - 5- مشارکت بخشهای دولتی و خصوصی
مشارکت بخشهای دولتی و خصوصی در ارائه خدمات به جامعه نیز یکی از عناصر نظام جدید مدیریت بودجه است. اگر چه روشهای مختلفی از مشارکت بین بخش دولتی و خصوصی وجود داشته است، ولی تاکید روش جدید بر 4 عامل اساسی زیر است:
1- برای اینکه دولت بتواند قدرت پاسخگویی بیشتری به مردم داشته و از کارآیی بیشتر برخوردار باشد، تجدید ساختار لازم در سطح بخش دولتی در زمینه تاکید بیشتری بر مدیریت و هماهنگی باید صورت گیرد، حتی اگر ارائه واقعی خدمات از طریق سازمانهای انتفاعی یا غیرانتفاعی خصوصی انجام شود.
2- ارائه خدمات شهری را نمیتوان به طور کلی به نیروهای بازار واگذار کرد. در این زمینه مشارکت سازمانهای داوطلب، گروهها، خویش فرمایان، جنبشهای اجتماعی و سایر سازمانها برای موفقیت کامل آن ضروری است.
3- کسری بودجه پایدار و تامین مالی کمتر از نیاز خدمات اجتماعی، همراه با نیاز به فراهم آمدن این خدمات در پاسخ به تقاضاهای روزافزون، موجب افزایش گرایش به سوی مشارکت مالی با بخش خصوصی از طریق انعقاد قرارداد موسوم به "ساخت، اجرا و انتقال (BOT) شده است.
4- قراردادهای مشارکتی برای ایجاد شکل جدیدی از همکاری بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان مورد نیاز است، تا خدمات با کیفیتی بهتر، همراه با هزینهای کمتر قابل ارائه باشد.
زمینههای مشارکت بخش دولتی و خصوصی به شکل فوق فراوان است، ولی در عمل تاکنون محدود به تعداد کمی پروژههای سرمایهای شده است. برای موفقیت این مشارکت، مدیریت بخش دولتی باید از تنوع بیشتری از سابق برخوردار گردد و در این زمینه نیاز جدی به تقویت سطح تخصصها در دستگاه مالیه کشورها است. دستگاههای نظارتی وظیفهای نیز در زمینه تبیین کارآیی بیشتر ارائه خدمات توسط بخش خصوصی بر عهده خواهند داشت. اجرای مطلوب مشارکت مورد نظر همچنین نیاز به برقراری نظام ارزشیابی، کنترل و حسابداری کارآمد دارد.
د- بودجهریزی بر مبنای عملکرد
مفهوم بودجهریزی بر مبنای عملکرد سابقه ای طولانی دارد. فرایند بودجه ریزی بر مبنای عملکرد از سه مرحله زیر تشکیل شده است:
- تعیین اهداف و مقاصد
- برآورد هزینه برنامههای لازم برای تحقق اهداف
- تعیین شاخصهای کمی برای برآورد عملکرد هر برنامه
ویژگی کلیدی نظام بودجهریزی بر مبنای عملکرد، تلفیق اهداف نظام مدیریت بودجه با پاسخگویی مناسب است. به بیان دیگر عملکرد خوب مورد تشویق قرار گرفته و عملکرد نامطلوب تنبیه میشود. تجربیات بهعمل آمده در این زمینه نشان میدهد که موفقیت این نظام مبتنی بر تداوم آن توسط دستگاههای اجرایی ذیربط و کاربرد تدریجی استانداردهای عملکرد خدمات ارائه شده میباشد.
مهمترین عامل نظام بودجهریزی بر مبنای عملکرد "برنامه" است. برنامه مجموعهای از فعالیتها یا پروژهها (طرحها)، تحت نظارت دستگاه یا واحد اجرائی خاص است که با استفاده از منابع موجود به دستیابی روشها و هدفها کمک میکنند اهداف عملیاتی هر برنامه باید قابل برآورد باشد. براین اساس بودجهریزی و حسابداری باید به نحوی انجام گیرد که هزینهها و درآمدهای هر برنامه یا فعالیت برای تصمیمگیران مشخص باشد. با توجه به ویژگیهای یاد شده یک نظام بودجهریزی بر مبنای عملکرد مطلوب باید دارای سه مشخصه باشد:
1- ساختار برنامه در یک چارچوب راهبردی وسیعتر تعریف شود؛
2- چارچوب بودجه به نحوی تعریف شود که تصمیمگیری و اولویت بندی را سهیل کند؛
3- ساختار آن بهگونهای باشد که پاسخگویی را تقویت کند.
در حالی که ساختار برنامه عامل ارتباط بودجه با اهداف راهبردی به شمار میآید، سئوالی که مطرح است این است که چگونه برنامهها باید طراحی شوند که دسترسی به اهداف با سهولت بیشتری انجام گیرد. برای این منظور دو روش کلی وجود دارد: روش اول تعریف برنامههای خاص برای هر وزارتخانه یا دستگاه اجرایی است. روش دوم تعریف یک چارچوب وسیع سیاستی و تشخیص برنامهها در این چارچوب است و در واقع هر دستگاه اجرایی بخشی از برنامه کلی را به اجرا در میآورند.
نقطه شروع مناسب در تعیین چارچوب سیاستی در طراحی برنامه استفاده از طبقهبندی عملیاتی هزینههای دولت است. مناسبترین شکل این طبقهبندی نظام طبقهبندی استاندارد پیشنهادی سازمان ملل متحد (COFOG) است. با توجه به اینکه در طبقهبندی عملیاتی اطلاعات مربوط به دستگاههای اجرایی مجری فعالیتهای مشابه جمع میشود، تصویر جامعی از هزینههای دولت در سرفصلهایی مانند دفاع، بهداشت، آموزش و رفاه قابل ارائه خواهد بود و در نتیجه چارچوب مناسبی برای طراحی برنامه بدست میدهد. در این نظام طبقههای عملیاتی به برنامهها تفکیک میشوند که هر یک به سیاست خاصی مربوط هستند.
وقتی برنامهها به طور مشترک توسط چند دستگاه اجرایی به اجرا در میآید، مسئولیت نیز به همین ترتیب تقسیم میشود، بهگونهای که فعالیتهای مشخص و محصولات نهایی مربوط به هر دستگاه معلوم باشد.
پاسخگویی مطلوب وابستگی به وجود اطلاعات کافی برای ارزیابی عملکرد دارد. اگر اطلاعات کافی برای ارزیابی وجود نداشته باشد دلیلی برای طراحی برنامه وجود نخواهد داشت. در طراحی برنامهها، امکانپذیری تدارک اطلاعات جامع، بههنگام و به موقع باید مورد توجه قرار گیرد.
از دیدگاه بودجهریزی برنامهای، مهمترین معیار، ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم آن با برنامه است. هزینهها را میتوان به موضوعهای مختلفی از جمله: واحدهای عملیاتی، مرکز هزینه، محصولات و طرحها و پروژهها مربوط ساخت. در هر گونه معیاری که مورد استفاده قرار گیرد، نظام هزینهیابی باید نه تنها بتواند اطلاعات هزینهای دقیقی را درخصوص برنامهها تولید کنند، بلکه باید قادر باشد این هزینهها را به درستی به موضوعهای هزینه مرتبط سازد.
نظامهای تخصیص هزینه برای ارائه اطلاعات هزینهای در ابعاد مختلف مانند واحدهای سازمانی، مراکز هزینهای، طرحها و نظایر آن، طراحی شدهاند. ابعاد یاد شده به عنوان موضوعهای هزینه نظام هزینهیابی شناخته میشوند. انتخاب موضوع هزینه بر سطح پیچیدگی اداری تأثیر میگذارد و هزینههای اجرای نظام تخصیص هزینه را تعیین میکند. البته بین میزان تفصیل موضوعهای هزینه، که از میزان اطلاعات هزینهای مورد نیاز تصمیمگیران تعیین میشود، و هزینه اجرای نظام نوعی بده و بستان یا رابطه جانشینی وجود دارد. باید توجه داشت اگر سیستم تخصیص هزینه بیش از اندازه ساده باشد، ممکن است نتیجه نظام، تخصیص هزینه ضعیف و افزایش خطر اطلاعات گمراه کننده برای تصمیمگیران باشد.
به منظور بودجهریزی برنامهای و مبتنی بر عملکرد، روش مصرف هزینهها به وسیله برنامهها، فعالیتها و محصولات یا مراکز (هزینهای)، چگونگی تخصیص هزینهها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم را تعیین میکند. برای افزایش دقت هزینههای برنامه یا محصول، و در عین حال کاهش تخصیص اختیاری هزینهها، لازم است هر چه بیشتر که ممکن است منابع مصرفی به صورت هزینة مستقیم تلقی شود. البته برای پارهای از اقلام هزینه به دلیل اشتراک در بیش از یک موضوع امکان ارتباط مستقیم با موضوعهای هزینه ممکن است وجود نداشته باشد. هر چند که این هزینههای غیرمستقیم را میتوان براساس مصرف یا میزان تأثیر آنها به موضوعهای هزینه مرتبط ساخت.
هـ ) نظام کنترل و ارزشیابی مبتنی بر نتایج
"کنترل" عملیاتی مستمر است که با استفاده از آمار جمعآوری شده درخصوص شاخصهای عملکرد و نحوه پیشرفت فعالیتهای پیشبینی شده برای تحقق اهداف مشخص، اطلاعات لازم را برای اصلاح احتمالی روند در اختیار مدیران قرار میدهد.
"ارزشیابی" تشخیص و تعیین میزان تحقق اهداف مربوط به طرحهای در دست اجرا یا تکمیل شده، برنامهها و سیاستها است. در این فرایند تحولات میزان کارآیی، اثربخشی و تداوم اقدامات نیز مورد بررسی قرار میگیرد. ارزشیابی باید اطلاعاتی را به دست دهد که معتبر و مفید باشد و در فرآیند تصمیمگیری مورد استفاده قرار گیرد.
با تعاریف فوق آشکار است که دو فرآیند یاد شده با وجود مستقل بودن، مکمل یکدیگرند. "کنترل" اطلاعاتی را در زمینه وضعیت سیاستها، برنامهها یا طرحها در مقایسه با اهداف ذیربط در هر مقطع زمانی ارایه میکند. بنابراین این فرآیند در واقع توصیفی است. در مقابل "ارزشیابی" دلایلی را برای عدم تحقق اهداف ارایه مینماید. این فرآیند در پی مسایل علت و معلولی است.
نقش مکمل نظام کنترل و ارزشیابی مبتنی بر نتایج
کنترل ارزشیابی
• آشکار ساختن اهداف برنامه
• مرتبط ساختن فعالیتها و منابع آن با هدفها
• تبدیل هدفها به شاخصهای عملکرد و تعیین هدفها
• جمعآوری مستمر اطلاعات شاخصها و مقایسه نتایج واقعی با هدفها
• ارایه گزارش پیشرفت به مدیران و آگاهی دادن به آنها درخصوص مسایل • تحلیل دلایل تحقق یا عدم تحقق نتایج موردنظر
• تعیین دلایل مشخص ارتباط علت و معلولی فعالیتها و نتایج
• آزمون فرآیند اجرا
• تفحص درخصوص هدفهای غیرموردنظر
• ارایه دستاوردها و ظرفیتهای برنامه و همچنین ارائه پیشنهاد برای بهبود وضعیت موجود
کنترل مبتنی بر نتایج فرآیند مستمر جمعآوری و تحلیل اطلاعات برای مقایسه عملکرد طرحها، برنامهها و سیاستها با نتایج مورد انتظار است. نظام کنترل و ارزشیابی مبتنی بر نتایج باید در طول اجرای پروژه یا برنامه و حتی بعد از تکمیل آن فعال باشد. تنظیم و ارزشیابی، با جریان مستمر اطلاعات و بازخورد، در هر مرحله از طراحی تا اجرا و بهرهبرداری دارای ارزش افزوده میباشد. اطلاع خاص نیز در هر سطح متفاوت خواهد بود، پیچیدگی جمعآوری اطلاعات متفاوت خواهد بود، حساسیت سیاسی در مورد جمعآوری اطلاعاتی ممکن است تغییر کند و همچنین موارد استفاده از اطلاعات نیز ممکن است از یک سطح به سطح دیگر تغییر کند.
شایان توجه است که اجرای نظام کنترل و ارزشیابی جریان مستمری از اطلاعات را ایجاد میکند که هم در درون بخش دولتی و هم در بیرون آن کاربرد دارد. کاربرد داخلی آن مربوط به استفاده از اطلاعات حاصل از نظام کنترل و ارزشیابی به عنوان ابزار مدیریت در سطح بخش دولتی برای دستیابی به نتایج و تحقق هدفهای خاص میباشد. اطلاعات در زمینه پیشرفت، مشکلات و عملکرد نقشی کلیدی برای مدیران در دستیابی به نتایج دارد. به همین ترتیب، اطلاعات حاصل از نظام کنترل و ارزشیابی برای کسانی که در خارج از بخش دولتی هستند و در انتظار نتایج، مشاهده اثرات ناشی از فعالیتهای دولت و امیدوار به اعتماد به دولت برای ایجاد زندگی بهتر برای شهروندان میباشند نیز مهم است.
یک نظام کارآمد کنترل و ارزشیابی میتواند به عنوان منبع سرمایه دانایی نیز به شمار آید. این نظام دولتها و سازمانها را قادر به ایجاد و توسعه برنامهها و پروژههای دانایی محور میسازد. همچنین بازخورد مستمری در فرآیند مدیریت تنظیم و ارزشیابی برای دستیابی به هدفهای خاص فراهم میآورد و موجب ارتقای سطح دانش سازمانی میشود.
برای تهیه و استقرار نظام تنظیم و ارزشیابی نتیجه-محور روشهای متفاوتی در کشورهای مختلف بکار گرفته شده است. جدیدترین روش در این خصوص روشی 10 مرحلهای است که در سال 2004 میلادی توسط بانک جهانی پیشنهاد و در چند کشور نیز مورد استفاده قرار گرفته است، مراحل 10 گانه این نظام به شرح زیر میباشد:
1- احراز آمادگی برای اجرای نظام
2- توافق در مورد نتایجی که باید مورد کنترل و ارزشیابی قرار گیرد
3- انتخاب شاخصهای کلیدی برای کنترل نتایج
4- جمعآوری اطلاعات پایه شاخصهای انتخاب شده (تبیین وضعیت موجود)
5- برنامهریزی برای اصلاح - تعیین اهداف کمی شاخصهای هدف
6- کنترل برای اخذ نتیجه
7- انجام ارزشیابی
8- گزارش یافتهها
9- استفاده از یافتهها
10- پایدار نمودن نظام کنترل و ارزشیابی در درون سازمان
و- نظام چارچوب میان مدت هزینههای بودجه (MTEF)
چارچوب میانمدت هزینههای دولتی، یک فرآیند تدوین برنامه و بودجه است که در قالب آن هیئت دولت و دستگاههای اجرایی با حفظ قراردادهای معتبری برای تخصیص منابع به اولویتهای موردنظر منعقد میسازند. این فرآیند دو هدف اصلی دارد: اولین هدف تعیین اهداف کمی مالی و دومین هدف تخصیص منابع راهبردی در قالب هدفهای کمی یاد شده است. فرآیند تعیین اهداف کمی از دو فرآیند مجزا تشکیل شده است: (1) تهیه گزارش اقتصادی و مالی به وسیله دستگاههای اجرایی و (2) تعیین هدفهای کمی به وسیله دولت، چارچوب میان مدت هزینههای موجود از چهار فرآیند زیر تشکیل میشود که مسئولین انجام آن و گزارشاتی که باید تهیه شود به شرح زیر میباشد:
"تهیه گزارش اقتصادی و مالی" را میتوان شروع سیکل تهیه بودجه تلقی کرد. این گزارش راهنمای بحثهای دولت و دستگاههای اجرایی است. سازمان برنامهریزی، واحد مسئول بودجه و خزانهداری نقش اساسی را در تهیه این گزارش دارند. در این گزارش تصویری از شاخصهای مالی و اقتصادی نیز ارایه میشود. دوره زمانی این تصویر یکی از نکات اساسی است که باید در مورد آن اتخاذ تصمیم شود. معمولاً به میزان تجربه کشور در اجرای MTEF، این دوره زمانی میتواند طولانیتر باشد. همچنین این گزارش باید اطلاعاتی را در زمینه آثار تغییرات سیاستی دولت در بر داشته باشد. اطلاعات مربوط به بخش خصوصی نیز باید در حد امکان در این گزارش منظور شود.
دومین زیر مجموعه MTEF تهیه "گزارش راهبرد مالی" و "بخشنامه سیاستهای بودجهای" توسط دولت است. یکی از ویژگیهای نظام MTEF این است که جریان رهنمودهای راهبردی از بالا به پایین و جریان پیشنهادهای هزینهای از پایین به بالا است. بخشنامه سیاستهای بودجه در واقع سند راهبردی تخصیص منابع بودجه است. ماخذ این سند برنامه دولت است و این برنامه بخشی از MTEF محسوب میشود.
پس از بررسی گزارش اقتصادی و مالی و برنامه دولت، دولت هدفها و سیاستهای بلندمدت کلان اقتصادی و مالی را تعیین میکند. شکل تفصیلی این هدفها نیز در دورههای کوتاه مدتتر مشخص میشود. دولت با کمک سازمان برنامهریزی نسبت به برآورد شاخصهایی چون رشد، تورم، نرخ سود، نرخ ارز و بدهی دولت اقدام و نتیجه را در گزارش راهبردی مالی منعکس میکند، انتشار این گزارش به فرهنگسازی در زمینه پاسخگویی و شفافیت کمک میکند.
برای موفقیت نظام MTEF هرگونه اطلاعات و یافتههای جدید باید به تدریج به چارچوب اضافه شود و یا در ارایه اطلاعات جدید گزینههای جدیدی فراهم گردد. این اقدام به دولت امکان میدهد تا اولویتها را براساس آخرین اطلاعات مورد بازبینی قرار دهد.
پس از تعیین هدفهای کمی مالی فرآیند تخصیص منابع آغاز میشود. در این مرحله دولت با تقاضاهای دستگاه اجرایی برای افزایش اعتبار مواجه است. دولت این پیشنهادها را در چارچوب اولویتهای تعیین شده مورد بررسی قرار میدهد و براساس مباحث انجام شده در دولت بخشنامه سیاستهای بودجهای تهیه و به دستگاههای اجرایی ابلاغ میشود. این بخشنامه چارچوب اصلی را که در قالب آن پیشنهادهای نهایی بودجه باید تنظیم شود تعیین میکند.
دستگاههای اجرایی بودجه پیشنهادی خود را به دولت ارایه و دور مذاکرات برای تعیین اعتبارات دستگاههای اجرایی آغاز میگردد. در دولت با توجه به اولویتهای تعیین شده و همچنین اهمیت برنامههای بخشی نسبت به تعیین بودجه هر دستگاه اقدام میشود.
آخرین مرحله فرآیند MTEF تهیه سند بودجه است. در این سند بودجه دستگاههای اجرایی مختلف تلفیق میشود، و با تهیه چارچوب نهایی تخصص اعتبارات و گزارش سیاستهای راهبردی دور تهیه بودجه به پایان میرسد و سند نهایی برای تصویب به مجلس ارایه میشود.
مدیریت راهبردی
مدیریت کیفیت
مدیریت اسلامی
مدیریت جهادی
مدیریت فنآوری اطلاعات
مدیریت منابع انسانی
مدیریت پروژه
مدیریت بهره وری
مدیریت بحران
خلاقیت و نوآوری
بازاریابی و CRM
مدیریت زنجیره تامین
مدیریت تولید و عملیات
مهندسی ارزش
مدیریت اقتصادی و مالی
مدیریت مشارکتی
مدیریت آموزشی
مدیریت کارآفرینی
مدیریت زمان
مدیریت تغییر
مدیریت بازرگانی
مدیریت استعدادها
مدیریت توسعه
مدیریت ریسک
آینده پژوهی
ارزیابی عملکرد
مبانی سازمان ومدیریت
مفاهیم نوین در سازمانها
حسابرسی و حسابداری
تصمیم گیری و تصمیم سازی
ساختار و معماری سازمانی
جنبش نرم افزاری تولید علم
تعالی و بالندگی سازمانی
مدیریت شهری
اقتصاد مهندسی
توانمندسازی
تئوری فازی
انگیزش
رهبری
مهندسی مجدد
مهندسی سیستم ها
فرهنگ و جو سازمانی
سازمانهای یادگیرنده
شبکه های عصبی
اخلاق در سازمان
مدیریت فناوری
مدیریت عملکرد
مدیریت بومی
مقالات ترجمه شده
مقالات روح الله تولایی
مورد کاوی
مدیریت R & D
مدیریت دولتی
برنامه ریزی
رفتار سازمانی
مدیریت صنعتی
بودجه بندی
مدیریت خدمات
تعاونی ها
الگوبرداری
مشاوره مدیریت
طرح تجاری
شرکتهای مادر
برنامه ریزی
قیمتگذاری
هزینه یابی
شبیه سازی
سلامت اداری
تجارت الکترونیک
بنگاه های کوچک و متوسط
مدیریت ایمنی و بهداشت
تئوری پردازی درمدیریت
خصوصی سازی
هوش هیجانی
سازمان ها چابک
سازمانهای مجازی
مدیریت فرهنگی
مدیریت گردشگری
عدالت سازمانی
روش شناسی تحقیق
پرسشنامه های مدیریتی
مدیریت مذاکره
آرشیو
متن کامل جزوات درسی
دانلود کتاب های مدیریت
آدرس دانشگاههای جهان
KnowledgeManagement
Strategic Management
Marketing
..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شیء زکات و زکات العلم نشره»» - دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت تولید و عملیات دانشگاه علامه طباطبائی و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته مدیریت صنعتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام هستم. پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد. در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقتصادی، ..." مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد. جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. اولین گامی که جهت توسعه دادن مرزهای علم باید طی کرد، یادگیری حدود مرزهای علم می باشد. بر این اساس اینجانب به همراه تعدادی از دوستانم در دانشگاه امام صادق(ع) و دیگر دانشگاه ها جهت ایجاد یک حرکت علمی و ایفای نقش در جنبش نرم افزاری تولید علم بوسیله معرفی سرحد مرزهای علم و دانش ، اقدام به راه اندازی "پایگاه مقالات علمی مدیریت" نمودیم. هم اکنون این پایگاه بیش از 4200 عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت دارد و مشتاق دریافت مقالات علمی مخاطبین فرهیخته خود می باشد. کلیه پژوهشگران ارجمند میتوانند جهت ارسال مقالات خود و یا مشاوره رایگان از طریق پست الکترونیک tavallaee.r@gmail.com مکاتبه نمایند.